کاربر گرامی به وب سایت دادسرا یار خوش آمدید | برای استفاده کامل از امکانات سایت عضو یا وارد شوید

0تا100دعوی نفی ولد-کاربردی

شما در حال مشاهده مطلب مذکور در بخش مقالات سایت می باشید

0تا100دعوی نفی ولد-کاربردی

0تا100دعوی نفی ولد-کاربردی

نفی ولد چیست؟

به نوشته دادسرایار در مقاله نفی ولد چیست؟

دادسرایار 24 ساعته در خدمت شماست حتی روز های تعطیل

021-91-01-61-52

 در شرح نفی ولد باید بگوییم که برخی اوقات به لعان همان دعوی نفی ولد گویند با این توضیح که مرد فرزندی را که ظاهرا متعلق به او می باشد را منکر می شود و  منجر به سقوط اثر قاعده اماره الفراش می شود و این کار را با سوگند انجام می دهد. پس بر اساس ماده  قانون مجازات اسلامی وقتی به انتساب فرزند اقرار شود تمسک به لعان هم از بین می رود. برخی از حقوق دانان معتقدند  از جمله آنان بهزاد اکبر آبادی بر این باور است  که دعوی نفی ولد یا منکر شدن آن را با لعان نباید به هم آمیخت. چون اگر دعوای نفی ولد به اثبات برسد  فرزند از پدر بیگانه خواهد بود و حکمی که در این مورد صادر می شود چنان ارزشی دارد که پدر دیگر نمی تواند از ادعای خود منصرف شود و اقرار به نسبت بکند. واین موضوع هم دانستنی است که این گونه فرزنددر مواردی کمم از سوی مادر هم نسب مشروع نداشته و بچه طبیعی است. بر طبق ماده 1162 قانون مجازات اسلامی پس از این که دوماه از اطلاع مرد از به دنیا آمدن فرزندش که بگذرد دیگر او قادر به انجام لعان نیست.

بیشتر بخوانید: بررسی دعوی قلع و قمع درختان

در این مورد وکیل حنیور می گوید: در جایی که دعوا برای تثبیت عدم احراز اماره الفراش نظارت می کند هر فردی که منفعت مشروعی در این باره دارد آن دعوا رامطرح می نماید. مثلا اگر زن و مردی بچه ای را به فرزندی قبول نماید و در شناسنامه خود را والدین وی معرفی نمایند  برادران مرد موقع اقامه  اعتراض به درخواست انحصار وراثت یا حین دعوی سهم الارث قادرند این موضوع را در دادگاه مطرح و ثابت کنند. به علاوه اگر شناسنامه فرزندی که پس از یک سال از زمان سقوط عقد نکاح قبلی متولد شده است  به نام  شوهر اولی صادر شود زن جدید یا بچه تولد یافته از او این حق را دارند که به این موضوع اعتراض نمایند و با تثبیت  تاریخ به دنیا آمدن فرزند نسبت مشروع او را به پدر خود  از بین ببرند. در جایی که دعوا درباره نفی فرزندی می باشد که به مردی منتسب است  تنها مرد قادر است درستی این انتساب را انکار کند  مثلا با استناد به تست دی ان ای و گواهی شاهدان  ثابت نماید که زن او با دیگران رابطه نامشروع داشته و فرزندی که در موقع ازدواج  متولد شده  به او منتسب نیست.

اعتراف و اقرار مرد به پدر بودن این بچه در مقابل هه افرادی که سودی در این موضوع دارند قابلیت استناد داردو برادر او قادر نیست زنا را به  زن برادر یا مادر بچه منتسب کند ولی با همه این اوضاع در جایی که مرد نفی فرزند را اقامه می نماید و قبل از اثبات آن فوت کند قادر است وارثان او را نائب متوفی دانست و به آنان این اذن را داد که ادعای متوفی را دنبال نماید. در دعوای نفی فرزند  دو مدعی علیه هستند یک نفر بچه ای که ادعا می شود

منتسب به خانواده نیست. و مادر بچه ای که نفی می شود. بر طبق ماده1161قانون مجازات اسلامی اگر مرد به طور صریح یا ضمنی اقرار به پدری خویش کرده باشد ادعای نفی فرزند از سوی او قابل شنیدن نیست پس اقرار پدر او را مقید می کند منوط به این که از اراده آگاه و سالم ناشی شده باشد. ضرورت اقامه دعوا که یک طرف آن فرزند باشد بدیهی است چون مقصود این می باشد که او حق و حقوق خود را از دست بدهد بنابراین ناگزیر باید این توانایی را در اختیار او گذاشت که از خود دفاع  نماید. ولی اگر بچه صغیر یا دیوانه باشد مردی که ادعا دارد تا زمان اثبات شد ن دعوا ولی اجباری بچه حساب می شود و نمی توان  نائب او دانست  چون در این حالت تضاد منفعت میان نماینده و اصیل به وجود می آید نیابت اجباری ساقط می شود و سمت مدعی علیه در یک نفر اجماع نمی گردد. این موضوع صحیح می باشد که از  یک نظر مرد قادر است به اصالت خود ادعا نموده و به اثبات از طرف بچه مدعی علیه قرار بگیرد  ولی در جایی که تضاد منفعت است

بیشتر بخوانید: عسر و حرج چیست؟

باید نیابت را از بین رفته دانست چون همواره ترس سقوط حق و حقوق محجور وجود دارد و کسی نمی تواند در جایگاه نیابت  آن چیزی را ادعا کند و بعد منکر شود بنابر این ناگزیر  باید برای شخص محجور یک قیم به طور اتفاقی تعیین گردد تا دفاع را دراین دعوا بر دوش بگیرد. اگر بچه قبل از تسلیم دادخواست بمیرد دعوا در حالتی که یک طرف ورثه بچه قرار دارند مطرح می گردد چون انکار نسبت فرزند مستقیما به ضرر آن ها می باشد پس بر اساس ماده 297 قانون آیین دادرسی مدنی هر زمان  مدعی علیه  یا فرزند در زمان دادرسی بمیرد وارثان متوفی نائب او می شوند. مادر هم باید یک طرف دعوا قرار بگیرد 

چون اثبات   ادعای مرد هم او را از میراث بچه و حق سرپرستی محروم کرده و هم در بسیاری موارد نسبت بی وفایی و بی عفتی به او داده می شود. رسیدگی به این موضوعات که مقدمه ای  برای دعوای نفی فرزند در دادگاه می باشد طبیعتا باید در مقابل زن ثابت شود و همین موضوع ضرورت حضور او را در دادرسی محقق می نماید. اگر اعتراف پدر ولد به پدر خویش به طور اشتباه یا بر اثر اکراه یا جنون یا مستی باشد نمی توان آثاری برای آن قائل شد به بیان دیگر ادعای عدم اقرار مورد قبول است اما نکار بعد اقرار قابل شنیدن نیست. محتوی ماده 1162 قانون مدنی هم چنین  بر می آید که اگر شوهر سکوت کند و این سکوت بعد از زمان آگاهی او از  به دنیا آمدن طفل باشد ادعای شوهر قابل شنیدن نیست و این مدت هم که دو ماه می باشد مربوط به دعوای نفی فرزند است و مربوط به نفی انتساب فرزند به پدر نیست.

بیشتر بخوانید: مجازات اصلی چیست؟

image
JM
نویسنده این مطلب

مهدی حنیور

ارسال دیدگاه

کاربر عزیز برای ارسال دیدگاه ابتدا باید عضو یا وارد شوید

عضویت / ورود
 
دیدگاه ها
این مطلب نظری ندارد