کاربر گرامی به وب سایت دادسرا یار خوش آمدید | برای استفاده کامل از امکانات سایت عضو یا وارد شوید

افراد واجب النفقه+مجازات ترک نفقه+بررسی تخصصی -کاربردی

شما در حال مشاهده مطلب مذکور در بخش مقالات سایت می باشید

افراد واجب النفقه+مجازات ترک نفقه+بررسی تخصصی -کاربردی

افراد واجب النفقه+مجازات ترک نفقه+بررسی تخصصی -کاربردی

افراد واجب النفقه

به نوشته دادسرایار در مقاله بررسی تخصصی افراد واجب النفقه

دادسرایار 24 ساعته در خدمت شماست حتی روز های تعطیل

021-91-01-61-52

ماهیت افراد واجب النفقه و شرایط حاکم بر آن

نفقه در اصطلاح حقوقی عبارت از چیزهائی است که شخص براي زندگانی احتیاج به آن دارد از قبیل: خوراك، پوشاك، و مسکن و اثاث منزل. در اصطلاح حقوقی کسی که عهده دار نفقه می باشد منفق و کسی که نفقه به او داده میشود منفق الیه نام دارد.. اصولًا نفقۀ هر شخصی به عهدة خود او است، مگر آن که کسی تعهد بر انفاق او نموده باشد و یا قانون به جهتی از جهات کسی را ملزم به انفاق او کرده باشد. قانون در دو مورد زیر نفقۀ افرادي را به عهدة دیگري گذارده است.

نفقۀ اقارب ,آیا خواهر واجب النفقه است

اقارب عبارت از خویشاوندان شخص هستند اعم از نسبی، سببی و رضاعی. سبب و درجۀ خویشاوندي اقارب با یکدیگر یکسان نیست، سبب در بعضی خون و بعضی ازدواج و بعضی شیر دادن می باشد، هم چنانی که بعضی نزدیک تر از بعض دیگر به شخص هستند و به این اعتبار حقوق و تکالیف آنان نسبت به یکدیگر فرق می نماید. قرابت داراي آثار و احکامی است، چنان که نکاح بین بعض از آنان ممنوع است، هم چنین بعضی از خویشاوندان باید بعض دیگر را در صورت احتیاج انفاق بنمایند و در روابط بین اقارب فقط اقارب نسبی در خط عمودي صعودي یا نزولی ملزم به انفاق یکدیگر هستند .خواهر نیز در شرایطی خاص  واجب النفقه محسوب می گردد .

خویشاوندان خط عمودي کدام اند

۱-کسانی که شخص از آنان متولد شده که آنان را اقارب و خویشاوندان عمودي صعودي آن شخص می نامند.

۲-کسانی که آنان از شخص متولد شده اند که آنان را خویشاوندان نزولی آن شخص می گویند.

نفقۀ اولاد, آیا فرزند بعد از ازدواج باز هم واجب النفقه است

در صورت نبودن پدر و اجداد پدري و یا عدم قدرت آنها نفقه اولاد بر عهدة مادر است. هرگاه مادر هم زنده و یا قادر به انفاق نباشد با رعایت الاقرب فالاقرب به عهدة اجداد و جدات مادري و جدات پدري واجب النفقه است منظور ماده از کلمۀ اولاد کسانی هستند که از شخص بلافاصله متولد شده اند، خواه ذکور باشند یا اناث.  هرگاه کودك بسببی از اسباب مانند وصیت وارث دارائی داشته باشد از دارائی خود ارتزاق میکند و الا پدر و اجداد ملزم است به او انفاق بنماید.

در نبودن پدر یا عدم قدرت او نفقۀ بعهدة اجداد پدري است. منظور ماده از اجداد پدري، جد، پدر جد و جد جد هرچه بالا رود می باشد. چنان که در قانون مدنی تصریح گردیده در صورتی که پدر مرده باشد و یا به جهتی از جهات قادر به دادن نفقه نباشد، نفقۀ شخص در حدود شرائط لازم به عهدة جد پدري او است و هرگاه جد پدري او مرده باشد و یا به جهتی از جهات قدرت به دادن نفقه را نداشته باشد، نفقۀ او به عهدة پدر جد است. هر یک از اجداد پدري که از حیث درجه نزدیک تر به شخص است در دادن نفقه مقدم بر جدي است که در درجه از شخص دورتر میباشد، زیرا نزدیکی او بیشتر است. این امر راقانون مدنی به عبارت (الاقرب فالاقرب) بیان نموده است.. در نبودن پدر و اجداد پدري یا عدم قدرت آنها نفقه بعهدة مادر است مادة بالا مادر را در نبودن پدر و اجداد پدري یا عدم قدرت آنها، مکلف به دادن نفقه نموده است. در نبودن مادر یا عدم قدرت او نفقه به عهدة اجداد و جدات مادري و جدات پدري می .باشد. ضمنا فرزند بعد از ازدواج با وجود شرایطی  باز هم واجب النفقه است.

نفقۀ ابوین و اجداد, نفقه فرزند به پدر و مادر

منظور ماده از کلمۀ ابوین پدر و مادر می باشند . نفقۀ ابوین با رعایت الاقرب فالاقرب بعهده اولاد و اولاد اولاد است  : ماده ۱۲۰۰ قانون مدنی. در مادة مزبور انفاق کنندگان به ابوین را اولاد قرار داده، خواه ذکور باشند و خواه اناث، بدون آن که یکی را بر دیگري مقدم دارد.. منظور ماده از کلمۀ (با رعایت الاقرب فالاقرب بعهدة اولاد و اولاد اولاد است) آن است که هر یک از ابوین که مستحق انفاق باشند، در مرحلۀ اول اولاد بلافصل عهده دار نفقه آنان می باشد.

در صورت فوت یا عدم قدرت آنها، نوه ملزم به انفاق است به همین ترتیب اولاد هرچه پائین رود عهده دار نفقۀ آنها خواهند بود و در نتیجۀ هر شخص عهده دار نفقه ابوین جد، جده هر چه در خط عمودي بالا برود می باشد به ترتیبی که ذکر گردید. در مورد تعدد منفق یا تعدد منفق علیه هرگاه کسانی که ملزم به انفاق شخص هستند متعدد باشند، چنان که کسی محتاج به انفاق باشد و داراي چند فرزند است و تمامی آنان قادر به دادن نفقه باشند، آنها نفقۀ لازم را به حصۀ متساوي خواهند پرداخت. در این امر چن انکه ذیلًا دیده میشود فرق نمی نماید که انفاق کنندگان در یک خط باشند، یا در دو خط صعودي و نزولی.

اگر چند نفر از اجداد یا جدات شخص از حیث درجۀ اقربیت مساوي باشند نفقه را باید به حصه «۱۱۹۹» طبق تصریح مادة متساوي تادیه کنند، مثلا چنان چه کسی که باید به او انفاق شود داراي جدة پدري و جد و جدة مادري یباشد، در این صورت نفقۀ اولاد مزبور به عهده آن سه نفر خواهد بود که هر یک ثلث آن را خواهند پرداخت، زیرا قانون آنان را در یک ردیف عهده دار نفقۀ اولاد خود شناخته است. هم چنین است در مورد خط نزولی چنان که ابوین مستحق به انفاق،داراي چند فرزند باشند.

تعدد انفاق کنندگان در دو خط صعودي و نزولی

برابر ماده ۱۲۰۱ قانون مدنی هرگاه یک نفر هم در خط عمودي صعودي و هم در خط عمودي نزولی اقارب داشته باشد، از حیث الزام به انفاق همه ی آنها در درجه مساوي هستند، و باید اقارب مزبور به حصۀ متساوي تأدیه کنند. بنابراین اگر مستحق نفقه، پدر و مادر و اولاد بلافصل داشته باشد، نفقۀ او را باید پدر و اولاد او متساویاً تأدیه کنند، بدون این که مادر سهمی بدهد.

تعدد منفق علیه

اگر اقارب واجب النفقه متعدد باشند و منفق نتواند نفقۀ همۀ آنها را بدهد، اقارب در خط عمودي نزولی مقدم بر اقارب در خط عمودي صعودي خواهند بود(ماده۱۲۰۲ قانون مدنی ). فلسفۀ تقدم اقارب در خط عمودي نزولی در انفاق، بر اقارب، در خط عمودي صعودي آنست که منفق سبب ایجاد آنان بوده است.در صورتی که کسی داراي چندین فرزند باشد و نتواند تمامی را انفاق کند و فقط به مقدار انفاق یک نفر بیشتر نداشته باشد ، آن مقدار را بین تمامی آنان تقسیم خواهد نمود،

زیرا موجبی براي برتري دادن یکی بر دیگري موجود نیست. لازم به ذکر است نفقۀ خود شخص مقدم بر نفقۀ زوجه است.  نفقه خود شخص مقدم بر نفقۀ دیگري است، زیرا حب ذات که یک حس طبیعی است مانع خواهد بود که بتوان شخص را وادار نمود رفع احتیاج دیگري را مقدم بر رفع احتیاج خود دارد. بنابراین هرگاه کسی فقط به مقدار نفقۀ شخص خود دارد، قانون نمی تواند او را الزام نماید که آن را به زوجه دائمه خود بدهد و خود گرسنه و بی پوشاك و مسکن بگذراند.

بنابراین شخص پس از برداشت نفقۀ خود از آن چه می ماند نفقه زوجه دائمه خود را خواهد داد. منظور از نفقۀ شخص که مقدم بر نفقۀ زوجه است غذاي یک روز و یک شب و مخارج سکونت است که شایسته با وضعیت اجتماعی او باشد و هم چنین است رختخواب و وسائل زندگانی و چنان چه بیش از آن بماند بابت نفقۀ زوجه داده خواهد شد.

در صورتی که جوانی غیر متأهل پس از کنار گذاردن نفقۀ خود قادر بر نفقۀ اقارب خود نیز باشد، ولی وضعیت مزاجی او را ناچار نماید که تأهل اختیار کند، به طوري که بدون آن در ناراحتی و حرج قرار گیرد، می تواند زناشوئی را بر نفقۀ اقارب مقدم می دارد، اگر چه براي انفاق اقرباي واجب النفقه چیزي باقی نماند، زیرا زناشوئی در مورد مزبور از احتیاجات زندگی منفق به شمار می آید .

نفقۀ زوجۀ دائمه مقدم بر نفقۀ اقارب است

مثلا . در صورت بودن زوجه و یک یا چند نفر واجب النفقۀ دیگر، زوجه مقدم بر سایرین خواهد بود هرگاه کسی زوجۀ دائمه و پدر و مادري دارد که مستحق انفاق می باشند و شخص مزبور کارگر ساده اي است که از دست رنج خود فقط قادر به نفقۀ دو نفر بیش نیست، در این صورت باید نفقۀ خود را بر دارد و آن چه باقی میماند به زوجه انفاق کند، زیرا خود او و زوجش مقدم بر پدر و مادر میباشند. تذکر- موجب تقدم نفقۀ زوجه دائمه بر نفقۀ اقارب آن است که نفقۀ زوجه به تبع نکاح، مورد تعهد شوهر قرار گرفته است.

بررسی شرایط منفق الیه و منفق

۱- شرائط منفق الیه

کسی مستحق نفقه است که ندار بوده و نتواند بوسیلۀ اشتغال مایحتاج خود را به دست آورد : ماده ۱۱۹۷شخصی که مستحق نفقه است باید داراي دو شرط زیر باشد:

الف- ندار باشد

منظور از نداري آنست که شخص فاقد باشد آنچه را که براي زندگانی فعلی خود احتیاج بآن دارد. بنابراین کسی که فعلًا زندگانی خود را به نحوي از انحاء اداره می نماید، اگر چه قوت سال خود را ندارد (و مستحق زکات  است) مستحق نفقه نمی باشد. اما کسی که بتواند بوسیلۀ قرض نمودن و خواستن کمک و مساعدت از دیگري زندگانی خود را بگذراند مستحق انفاق است. هرگاه چنین شخصی که می تواند به وسیله استقراض زندگانی خود را بگذراند، قرض بکند و مساعدت از دیگري بگیرد مستحق انفاق نمی باشد.

ب- نتواند به وسیلۀ اشتغال به کار وسیلۀ معیشت خود را فراهم سازد

عدم توانائی بر اشتغال را مادة بالا شرط استحقاق نفقه دانسته، زیرا نفقه براي جلوگیري از گرسنگی و حفظ حیات می باشد و کسی که قادر بر اشتغال است محتاج نمی باشد. عدم توانائی از اشتغال ممکن است در اثر کمی سن باشد مانند صغیر هفت ساله، و ممکن است در اثر کبر سن یا بیماري یا نقص خلقت از قبیل کوري، فلج و امثال آن باشد.

هم چنین است هرگاه در اثر نبودن کار شخص نمی تواند شغلی به دست آورد، تا بوسیلۀ اجرت آن زندگانی بنماید، اگر چه موجب این امر خود او شده باشد، مانند داشتن سوءپیشینه و امثال آن. هم چنین است کسی که می توانسته با آموختن دانش و حرفۀ بکار اشتغال پیدا کند، ولی در اثر تنبلی آن را پیشینه و امثال آن. همچنین است کسی که میتوانسته با آموختن دانش و حرفۀ بکار اشتغال پیدا کند، ولی در اثر تنبلی آن را نیاموخته و بیکار مانده است.

اشخاص مزبور مستحق انفاق میباشند. ق. م اگر چه مطلق است و توانائی اشتغال به هر کاري که براي شخص پیدا شود مانع از استحقاق نفقه میداند، ولی از ماده۱۱۹۷ و روح قانون و رعایت عدالت قضائی به نظر می رسد که منظور ماده اشتغال به کاري است که متناسب با شئون او باشد. بنابراین چنان چه مرد دانشمندي و یا سیاستمداري که در اثر گردش روزگار محتاج شده است و کاري که در خور او باشد نمی یابد و اشتغال به کارهائی که یافت می شود

براي او دشوار و شاق نیست و قدرت بر انجام آن را نیز دارد ولی بر خلاف شئون اجتماعی او است مانند کارگری و امثال آن , هرگاه امتناع نماید، مستحق انفاق است. در صورتی که کسی بتواند به وسیلۀ اشتغال به کاري که متناسب با وضعیت و شئون اجتماعی او است و قدرت بر انجام آن را نیز دارد، به کار نپردازد و به تن پروري روزگار بگذراند مستحق انفاق نمیباشد،

ولی چنان چه روز بر او بگذرد و نفقۀ خود را تهیه ننماید و محتاج معاش آن روز خود گردد، باید به او انفاق آن روز و روزهائی که بدین نحو میگذرد بشود، اگر چه عجز در اثر اهمال و تنبلی خود او بوده است. صرف نقص عضو مانند کوري و زمین گیري و یا جنون شرط استحقاق نفقه نمی باشد، بلکه اشخاص مزبور چنان که بتوانند بوسیلۀ اشتغال به کاري که متناسب با شئون اجتماعی آنها باشد زندگانی خود را تأمین نمایند و به آن کار نپردازند مستحق نفقه نخواهند بود. مگر این که روز بگذرد و محتاج به معاش خود شوند.

شرایط منفق

کسی ملزم به انفاق است است که متمکن از دادن نفقه باشد، یعنی برابر ق. م ۱۱۹۸ منفق کسی است که به دیگري بتواند انفاق کند و نفقه بدهد، بدون این که از این حیث در وضع معیشت خود دچار مضیقه نگردد. براي تشخیص تمکن باید کلیه تعهدات و وضع زندگانی شخصی او در جامعه در نظر گرفته شود .بنابراین کسی که فقط به مقدار قوت روز و شب و همچنین لوازم دیگر زندگانی خود را مانند منزل و فرش، رختخواب و امثال آن دارد و اگر بخواهد از آن به دیگري بدهد در سختی و دشواري می افتد ملزم بدادن نفقه به اقرباي مستحق خود نمی باشد  و الا هرگاه در مضیقه و سختی زندگانی دچار نگردد ، مانند آن که با گذراندن زندگانی خود به طور عادي قوت چند روز را دارد، مکلف به انفاق به اقرباي مستحق خود می باشد.

تعهدات منفق

منظور از تعهدات منفق دیونی ا ست که حال و یا موقع پرداخت آن رسیده است از هر سببی که موجود شده باشد، زیرا تعهد مزبور قابل مطالبه از طرف دائن میباشد و باید پرداخت گردد و با تأدیۀ آن از موجودي منفق کسر میشود. بنابراین وضعیت تمکن شخص با احتساب دیون مزبور در نظر گرفته میشود و دیونی که مؤجل میباشد و مدت تأدیۀ آن هنوز نرسیده است و دائن حق مطالبۀ آن را ندارد مورد نظر قرار نمی گیرد.

وضعیت اجتماعی و افراد واجب النفقه

منظور ماده از در نظر گرفتن وضع زندگانی شخص منفق در جامعه براي تشخیص تمکن، آن ست که در کیفیت نفقه منفق باید. رعایت موقعیت اجتماعی او در محیطی که زندگانی می نماید مطابق عرف و عادت بشود. مثلا هرگاه منفق از اشخاصی است که هم ردیفان او اتومبیل شخصی خارجی دارند و معمول او نیز سوار شدن اتومبیل شخصی خارجی است، نمی توان آن را در نفقۀ منفق در نظر نگرفت و هم چنین است خدمت کار و امور دیگري که هم ردیفان منفق دارا هستند و منفق نیز دارا بوده است.. ولی هرگاه هم ردیفان منفق بوسیلۀ اتوبوس یا تاکسی ایاب و ذهاب می نمایند در تشخیص تمکن منفق اتومبیل شخصی خارجی نباید در نظر گرفته شود.

مقدار نفقۀ اقارب و افراد واجب النفقه

قانون مقدار نفقۀ اقارب را تعیین ننموده است، زیرا سبب لزوم انفاق باقارب احتیاج آنان براي جلوگیري از گرسنگی و حفظ و بقاء حیات است، لذا اقارب به مقداري که رفع حاجت آنها بشود مستحق نفقه می باشند. این است قانون گذار بیان داشته : نفقۀ اقارب عبارت است از مسکن و البسه و غذا و اثاث البیت بقدر رفع حاجت با در نظر گرفتن درجۀ استطاعت منفق  چنان که قانون مدنی تصریح نموده , در نفقۀ اقارب استطاعت انفاق کننده در نظر گرفته می شود،

لذا هرگاه انفاق کننده قادر به دادن نفقه اقارب به مقدار احتیاج آنان باشد آن را باید بپردازد و هرگاه قدرت رفع تمام احتیاجات آنان را ندارد هر مقداري را که پس از وضع نفقۀ خود و زوجه دائمه یا منقطعه که تعهد به انفاق او نموده است دارا میباشد، به اقارب مستحق میدهد. مقدار نفقۀ اقارب باید به طور متعارف باشد و آن به اعتبار زمان و مکان و وضعیت هاي مختلف فرق میکند.

مقداري که عموماً براي رفع احتیاج کافی است عبارت از خوراك و پوشاك و مسکن و رختخواب و امثال آن از اثاثیه منزل است و چنانچه هوا سرد باشد وسیله براي گرم کردن، و هرگاه بیمار گردند داروي لازم براي مداوا و چنانچه عمل جراحی لازم داشته باشند، هزینۀ آن باید به آنها داده شود باري آن چه منفق علیه براي زندگانی خود احتیاج به آن دارد که بدون آن در ناراحتی شدید و حرج دچار گردد منفق باید به او بدهد.. ضمناآن چه از بابت نفقه باقارب داده میشود آنها مالک نمی گردند و فقط حق انتفاع از آن را دارند،

علت این امر آن ست که لزوم انفاق اقارب براي جلوگیري از گرسنگی و رفع حاجت میباشد و آن جز انتفاع , امر دیگري نیست. این است که فقهاي امامیه بر آنند که نفقه اقارب امتاع است. بنابراین هرگاه اقارب نفقۀ خود را قبلا دریافت کرده باشند و بعداً در اثر اشتغال به کار احتیاج آنها رفع گردد، باید آن را به انفاق کننده مسترد نمایند. 

بدین جهت هرگاه نفقۀ آیندة اقارب نزد آنها تلف گردد منفق باید آن را جبران کند، زیرا احتیاج آنان رفع نشده و باقی است و همچنین است هرگاه اقارب آن را اتلاف نمایند و یا سبب تلف آن گردند، اگر چه از نظر اتلاف و تسبیب ضامن بدل آن در مقابل منفق خواهند بود. بر خلاف آنچه در نفقۀ اقارب گفته شد، زوجه نسبت به خوردنی ها از نفقه مالک میگردد، و نسبت باشیاء دیگر از قبیل البسه و اثاث البیت داراي حق انتفاع میباشد و چنان چه ناشزه گردید و یا نکاح به جهتی از جهات منحل شد

حق بهره برداري را نخواهد داشت، بدین جهت هرگاه زوجه قبلًا نفقۀ خود را گرفته باشد و نزد او تلف شود و یا اتلاف نماید شوهر ضامن جبران آن نخواهد بود، زیرا زوج در اثر عقد نکاح تعهد به تأدیه نفقه زوجه خود نموده و با پرداخت آن از طرف زوج دین او ساقط گردیده است. در صورتی که شوهر از زن خود طلبکار باشد و سپس زن از بابت نفقه گذشته خود طلبکار گردد،

بین آن دو دین تا اندازه اي که با هم معادله نمایند قهراً تهاتر می شود. هم چنان لازم به تصریح است که ماده ی۱۱۹۵ قانون مدنی شرح نفقۀ زوجۀ را در قسمت تکالیف زوجین بیان نموده است و بدیهی است که نفقه زوجه وفق مقررات و مواردی که تشریح گردید بر مرد واجب است.در مبحث فوق به موضوع نفقه اقارب و زوجه از دید گاه قانون مدنی پرداخته شد و اشاره ای نیز به مسایل فقهی آن گردید .

نمونه برگ دادخواست به دادگاه نخستین

ریاست محترم مجتمع قضایی خانواده ... با سلام و احترام به استحضار می رساند: اینجانب ... مطابق وکالتنامه ملصق به تمبر مالیاتی پیوست پرونده وکیل خواهان های دعوی و اختیارات حاصله از موکلین استماع دعوی را به تجویز مواد ۳۴، ۳۳، ۳۱ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی به شرح ذیل خواستارم: موکل اینجانب خانم ... برابر تصویر مصدق نکاح نامه پیوست دادخواست در تاریخ ... به عقد دائم خوانده دعوی در آمده و همسر شرعی و قانونی وی گردیده است و ماحصل این ازدواج سه فرزند مشترک به نام های ... ۱۶ ساله و ... ۱۸ ساله می باشد. خوانده دعوی، موکل و فرزندان وی را از تاریخ ... بدون پرداخت یک ریال نفقه رها نموده. با توجه به اینکه در عقد دائم، نفقه زن بر عهده زوج می باشد و در حال حاضر به علت عدم پرداخت نفقه، موکل و فرزندانش در عسر و حرج شدید مالی قرار دارند و متأسفانه خوانده از پرداخت نفقه موکلین از تاریخ فوق الذکر به عناوین مختلف خودداری نموده است که بر این اساس در شعبه دوم دادگاه های بخش ... پرونده کیفری کلاسه ... دعوی نفقه مطرح به رسیدگی می باشد، لذا ناچارا موکلین مبادرت به تقدیم دادخواست نفقه معوقه نموده اند تا مطابق مواد ۱۱۰۶ و ۱۱۰۷ و ۱۱۱۱ و ۱۲۰۷ قانون مدنی و مواد ۵۱۵ و ۵۱۹ ق.ا.د.م تقاضای محکومیت خوانده دعوی به رای شایسته صادر گردد

انفاق یعنی چه

از نظر لغوی، انفاق از ریشه نفق به معنی مصرف و بخشش  بوده و نفق به معنای سپری سن و نیست شدن است. و نفقه  به فتح نون و فاء و قاف اسم مصدر است که مصدر  نفوق و جمع آن نفقات، و نفاق همسرش خرج می کند به نحوی از مال صرف هزینه خوراک، پوشاک، مورد نفقه اقارب و خوراک، پوشاک، در مورد نفقه زوجه و جمع آن نفقات، و نفاق به معنی صرف کردن و خروج است

در تعریف حقوقی، انفاق عبارت است از  خوراک، پوشاک، مسکن، اثاث خانه و جامعه به قدر رفع حاجت و توانایی انفاق کننده (در  و خوراک، پوشاک، مسکن و اثاث خانه و خادم در حدود مناسب عرفی با وضع زوجه زوجه نفقه در اصطلاح حقوقی شامل چیزهایی است که شخص برای زندگی به از قبیل خوراک، پوشاک، مسکن و اثاثیه داخل آن.

بنابراین نفقه در اصطلاح حقوقی  تأمین ضروریات همسر و اقارب واجب النفقه است و تعریف دقیق آن بستگی به شناخت موضوع که در رابطه با آن صحبت خواهد شد. نفقه دارای مبنای شرعی زیر است:  آیات  روایات نفقه عبارت است از مخارج و هزینه هایی که برای بقای  خانواده لازم است و نفقه زن هر چیزی است. اجماع که زن از نظر عرف، به آن نیازمند است.

نفقه، ضامن استقلال خانواده می باشد و نموداری از شع سرپرستی مرد بر مهمترین و کوچکترین نهاد اجتماعی است، البته در نفقه بحث فقر و غنای زن با نیست و در هر صورت زن مستحق نفقه است. معیارهای تعیین کننده کمیت و کیفیت نفقه ١- عرف: قرآن در آیه ۲۳۳ سوره بقره بحث بالمعروف دارد یعنی طبق عرف، خوراک، پوشاک، مسکن و مایحتاج زندگی زن را باید تأمین کرد. ۲- عادت: زن به پوشیدن چه لباسهایی عادت دارد. ۳- شأن: چه خوراک، مسکن و پوشاکی در شأن زن است. ۴- کفایت: ملاک تعیین نفقه، کفایت است. البته نفقه در موارد خاصی نیست و اینها به عنوان نمونه است.

مقدار نفقه افراد واجب النفقه و اقارب

مقدار نفقه با توجه به استطاعت مرد برابر میزانی است که موجب گذران زندگی زن شود و تقریبا مایحتاج اولیه زندگی زن را اداره کند که شامل خوراک، پوشاک، دارو، درمان و وسایل آرایش است. اگر زنی در منزل پدر خود خادم داشت مرد نیز موظف است برای او خادمی استخدام کند. مرد موظف است که در بیماری های سخت برای زن خدمتکار بگیرد. اثاث منزل در حد عرف و مسکن هم در حد شئون زوجه است. نظر مشهور فقهای اسلامی این است که وقتی عقد و تمکین باشد نفقه زن بر مرد واجب می شود. زن زمانی می تواند در منزل انتخاب شده توسط مرد سکونت ننماید یعنی تمکین نداشته باشد اما در عین حال از نفقه هم محروم نشود که: در حین عقد از شرط استفاده کرده باشد. ویا زن بین آن را داشته باشد که از لحاظ جسمی و روحی، حیثیتی و یا مالی به او آسیبی وارد ایده زن باید این مسائل را برای دادگاه بیان کند و دادگاه پس از بررسی، مرد را مکلف می کند تا تعیین تکلیف نهایی، مسکن مستقلی را برای او انتخاب کند.

مصادیق نفقه زوجه

در خصوص نفقه زوجه، ماده ۱۱۰۷ ق.م ایران، حدود الزام زوج به پرداخت نفقه را چنین بیان میدارد: : عبارت است از مسکن، البسه، غذا و اثاث البيت که به طور متعارف با وضعیت زن متناسب باشد و خادم در صورت عادت زن یا احتیاج او به واسطه مرض يانقصان اعضا". با توجه به این ماده، هرگاه زن در خانه دی خادمی داشته یا به واسطه موردی، احتیاج به کمک و خادم داشته باشد، مرد مکلف است که تأمین خادم نماید.

سؤالی که در اینجا مطرح می گردد این است که آیا زن می تواند خود خدمت کند و از شوهر مطالبه اجرت خادم را بنماید؟ در جواب باید گفت خیر؛ زیرا اگر زن محتاج به خادم باشد، فرد مکلف به تأمین آن است اما هرگاه زوجه، خود بتواند از عهده کارهای خویش برآید دیگر نیازی به خادم ندارد. در خصوص سؤال باید دید آیا این مسأله با قانون اجرت المثل، تبصره ۶ بند الف وب قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق مصوب ۷۱/۸/۲۸ تعارضی دارد یا خیر؟

چرا که هرگاه زن نتواند به جای خادم کار کند و اجرت المثل خادم را از شوهر بگیرد چگونه می توان اجرت المثل را به وی اختصاص داد؟  

به نظر می رسد تعارضی بین این دو مسأله نباشد؛ زیرا مطابق قانون اجرت المثل، زن از آنجا که تکلیفی در برابر کار در منزل ندارد، می تواند بابت این کار که جهت رفاه زوج و فرزندانش انجام میدهد اجرت المثل بخواهد. بند الف تبصره ۶ قانون اصلاح مقررات طلاق، این اجرت را حق زن میداند و حتی سوء رفتار و سوء اخلاق زن در منزل را مانع از درخواست چنین حقی ندانسته است و به هرحال دادگاه من است برای چنین زنی در هنگام درخواست طلاق از جانب زوج، با ارجاع به نظر کارشناس  اجرت المتل یا نحله تعیین کند.

اما مسأله خادم که در متون فقهی ذکر گردید- و ماده ۱۱۰۷ ق.م نیز بر اساس آن استوار است مربوط به زنی است که به واسطه داشتن عادت به وجود خادم در منزل پدری به واسطه مرض و بیماری، احتیاج به خادم دارد و شامل کلیه زنان نمی گردد. من طرح در اینجا این است که قانون مدنی در وجوب خادم، استطاعت مالی شوهر را مورد است در صورتی که باید گفت در غیر از مورد بیماری که وجوب خادم را در بردارد.  استخدام خادم برای زوجه ای که در منزل پدری عادت به خادم داشته است، تا حدی در است.

از آنجا که زوجه هنگام انتخاب زوج، با توجه به وضعیت و شرایط مالی وی و آگاهی از آن مثبت به درخواست ازدواج زوج می دهد. بنابراین در تعریف نفقه می توان گفت تمام وسایلی که زن با توجه به درجه تمدن، محیط زندگی و وضع جسمی و روحی خود بدان نیازمند است و تشخیص اینکه کدام وسیله را بایستی از ارکان نفقه زوجه شمرد، با عرف است و ملاک ثابتی ندارد.

پس به طور کلی می توان گفت منظور از نفقه زوجه آن چیزهایی است که زن برای گذراندن زندکی به آن نیاز دارد و تشخیص این نیاز توسط عرف رایج در جامعه صورت می گیرد و همچنین وضعیت و شخصیت زن نیز تا حدی باید مورد توجه قرار گیرد و با اینکه این نظر غالب فقها و حقوقدانان بوده ام در مورد داخل شدن برخی موارد از جمله هزینه حمام، هزینه دارو و معالجه در شمول نفقه است.

مصادیق نفقه اقارب , نفقه پدرو مادر چه حکمی دارد

در خصوص نفقه اقارب طبق ماده ۱۱۹۶ ق.م اقارب و خویشاوندان نسبی در خط عمودی اعم از مودی یا نزولی ملزم به انفاق به یکدیگرند و الزام به انفاق در خویشاوندان سببی یا رضاعی و نسبی در خط افقی وجود ندارد؛ پدر و مادر هرچه بالاتر رود و فرزند و اولاد فرزند هرچه پایین تر رود واجب النفقه می باشند.  ق.م مصادیق نفقه اقارب را شامل مسکن، البسه، غذا و اثاث البيت به قدر رفع حاجت و رفتن استطاعت منفق دانسته است. پس در نفقه اقارب، وضعیت اجتماعی فرد واجب النفقه، قانونگذار نبوده و تنها رفع حاجت از اقارب مورد توجه بوده است. پدر و مادر نیز در شرایطی خاص واجب النفقه محسوب می گردند .

نفقه فرزندان تا چه سنی بر پدر و مادر واجب است

شما مخاطبین محترم می توانید با پیگیری مقالات  آتی در سایت حقوقی دادسرایار , نسبت با این موضوع آگاهی پیدا نمایید . و با مطلع شدن از قوانین و مقررات , از حقوق خود دفاع نمایید .

افراد واجب النفقه تاجر ورشکسته

تاجر ورشکسته پس از قطعیت حکم حق هیچ گونه مداخله مالی در اموال خود نداشته و مراجع صالحه رسیدگی کننده , به موضوع پرداخت نفقه نظارت خواهند داشت .

شرط وجوب نفقه در زوجه  

1. .وجود عقد نکاح دایم فی مابین طرفین .

۲. تمکین زوجه به پرداخت نفقه از جانب زوج نداشته باشد، باز هم واجب النفقه است و به همین دلیل می تواند زمان گذشته را از زوج مطالبه نماید و نفقه معوقه مانند دینی است که بر عهده زوج قرار گرفته پرداخت آن، مدیون زوجه باقی خواهد ماند.  در زیر به چند مورد مهم اشاره می کنیم .

اولا

 در تعریف تمکین باید دو معنای عام و خاص را در نظر داشت. معنای خاص تمکین همان است که در بالا ذکر شد و معنای عام در کلیه مسائل زندگی، زوجه را مکلف به تبعیت از اراده زوج دانسته است. نشوز بر ضد تمکین است: یعنی خروج از اطاعت زوج چه در استمتاع و چه در غیر آن. مانند اشتغال به کاری که مخالف با حیثیت خانوادگی باشد و یا بیرون رفتن از منزل بدون اجازه زوج قابل ذکر است که امتناع از وظایف زوجیت چه از جانب زوج و چه از جانب زوجه نشوز نامیده می شود و ممتنع اگر مرد باشد ناشز و اگر زن باشد ناشزه است. اما آنچه در ماده ۱۱۰۸ ق.م به عنوان موجبات زوال حق نفقه آمده است، نشوز زوجه در مقابل زوج می باشد

ثانيا:

عوضین در عقد نکاح عبارتند از مهریه و بضع؟ (نه نفقه و بعض) و در - عوض در یک طرف (مهریه و نفقه) قرار داد. بنابراین به محض عقد نکاح، مهریه بر ذمه. می یابد نه نفقه.

ثالثا:

اگر بخواهیم نفقه را یکی از عوضین عقد نکاح به شمار آوریم که پس از وقوع عقدين استقرار می یابد، این اشکال به وجود می آید که نفقه معین نبوده و مجهول است و مجهول بودن آن اشکال را ایجاد می کند که عقد نمی تواند مال مجهول را واجب گرداند.

رابعا:

برخی به آیه شریفه وعاشروهن بالمعروف استناد کرده اند که بر وجوب انفاق بر طبق مقتضای عرف و عادت دلالت می نماید و عرف نیز نفقه زوجه را در مدت عقد که در خانه پدر به سر می برد به عهده زوج نمیداند.

خامسا:

برخی به سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مورد عایشه استناد جسته اند که در مدت عقد که حدود دو سال طول کشید نفقه ای به او پرداخت ننمود مشهور فقها نظر دوم را برگزیده اند و شرط وجوب نفقه را تمکین کامل زوجه دانسته اند.

از آنجا که تمکین، صفتی وجودی است و بالعکس نشوز صفتی عدمی است، اثبات عدم در صورت درخواست بر انجام آن است؛ بنابراین تمکین را می توان ثابت کرد و زوجه می تواند بر تمکین خود دلیل بیاورد. اما تحقق نشوز، منوط به درخواست زوج و ممانعت زوجه است.

مطابق نظر مشهور فقهاء تمکین شرط وجوب نفقه است و هر گاه پس از عقد، زوج از زوجه مطالبه کین ننماید و زوجه نیز اظهار امادگی نکند مطابق نظریه مشهور، زوجه مستحق نفقه نخواهد بود .حق نظر به دیگر که با توجه به عدم وقوع نشوز، زن مستحق نفقه است در حقوق موضوعه، ماده ۱۱۰۲ ق.م وقوع عقد نکاح را موجد حقوق و تکالیف زوجین در مقابل یکدیگر دانسته و به این ترتیب زوج را به مجرد عقد نکاح ملزم به پرداخت نفقه زوجه نموده است.

از طرفی در ماده ۱۱۰۶ نفقه زن را در عقد دائم به طور مطلق بر عهده زوج قرار داده است و در ماده ۱۱۰۸ نیز صراحتا نشوز را از موانع حق نفقه دانسته و زنی را که بدون مانع شرعی از ادای وظایف زوجیت امتناع می نماید مستحق نفقه ندانسته است. همچنین طبق یکی از نظریات مشورتی اداره حقوقی قوه قضائیه در پاسخ به این که آیا بلافاصله پس از نکاح، زوجه حق مطالبه نفقه و تعقیب را دارد؟

با استناد به مفاد ماده ۱۱۰۲ چنین نظر داده شده است: همین که نکاح به صحت واقع شد حقوق و تکالیف زوجین در مقابل یکدیگر برقرار گردیده و به محض نکاح هم زوج حق دارد تمکین زوجه را بخواهد و هم زوجه حق مطالبه نفقه و تعقیب را خواهد داشت در عمل نیز محاکم، زوجه را قبل از تمکین و به محض عقد، مستحق نفقه میدانند و در صورت اقامه دعوی کیفری علیه زوج، نسبت به ترک انفاق، تارک انفاق را به مجازات مندرج در قانون محکوم می نمایند. شروط وجوب انفاق به اقارب اسلام تنها زوجیت را سبب وجوب نفقه نمی داند بلکه قرابت نسبی را نیز از اسباب وجوب نفقه می داند.

نکاتی در خصوص نفقه اقارب

١- اقارب باید فقیر بوده و نتوانند به وسیله اشتغال به شغلی، وسایل معیشت خود را فراهم نمایند.

۲- تمکن و استطاعت مالی منفق. در احراز تمکین، باید گفت وضعیت مالی وی به گونه ای باشد که بدون ایجاد اختلال در وضع معیشت او، بتواند نفقه دیگری را نیز بدهد و برای تشخیص تمكن انفاق کنند،باید کلیه تعهدات و وضع زندگانی شخصی او در جامعه در نظر گرفته شود. چه بسا شخصی با داشتن ثروت زیاد اجباری به ادای نفقه اقارب خود نداشته باشد از آنجا که مخارج فوق العاده ای که بر حسب شؤونات خود در جامعه ا مل می شود، امکان انفاق به دیگران را از وی سلب نماید. اقارب نیز باید ندار بوده و نتوانند معیشت خود را فراهم آورند. به همین دلیل است که نفقه زمان گذشته اقارب به صورد نمی گیرد زیرا خویشاوند واجب النفقه، زمان گذشته را هر گونه که بوده به سر آی زمان حال را مطالبه کند.

زوجه و نفقه اقارب

وجوب نفقه در مورد اقارب در صورت فقیر بودن آنها و وجوب آن درباره زوجه در همه حال است. وجوب نفقه زوجه در قبال انجام تعهدات و عدم وجوب تعهد اقارب اگر نفقه زوجه پرداخت نشد قضا می شود و به عنوان دین بر گردن مرد میباشد. اما اگر نفقه پدر و مادر و فرزندان را نداده باشد حتی در صورتی که فقیر باشند به صورت دین بر گردنش نیست. ۵- نفقه زوجه مقدم بر نفقه اقارب واجب النفقه است، زیرا اقارب در مقابل فرزند تکلیفی ندارند در حالی که زن در برابر شوهر تکلیف دارد. شرط نفقه اقارب، ناتوان بودن والدین است. اما اگر زن استقلال مالی نیز داشته باشد، مستحق نفقه است.

 موارد سقوط نفقه ,افراد واجب النقه و اقارب

١- نشوز زن ۲- عقد موقت ٣- فوت منفق ۴- طلاق بائن: یکی از ویژگیهای طلاق بائن این است که رابطه زوجیت کلا قطع که رابطه زوجیت کلا قطع می شود و بالطبع نفقه نیز پرداخت نمی شود. اموالی که به عنوان نفقه به زن داده میشود مصرف شدنی است و اموالی که یک فرد و استفاده بکند صددرصد متعلق به زن است حتی اگر استفاده نشده باشد اما کلیه اموالی که ان نیستند و اگر عرف می گوید حکم هبه دارند که مرد به صورت هدیه داده است و ملک زن می شود اما در غیر این صورت اگر به عنوان دارایی مرد و در اختیار زن و در حقیقت اذن در وردار بوده قطع نفقه به ملکیت زن درنمی آید و متعلق به مرد است. گذشت وی از شکایت در هر زمان تعقیب با جزائی یا اجرای مجازات موقوف میشود.

 تبصره این ماده نیز اشعار دارد: دو امتناع از پرداخت نفقه زوجهای که به موجب قانون مجاز به عدم تمکین است و نیز نفقه فرزندان ناشی از تلقیح مصنوعی یا کودکان تحت سرپرستی مشمول مقررات این ماده است نفقه زوجه مقدم بر نفقه اقارب واجب النفقه است، زیرا اقارب در مقابل فرزند تکلیفی ندارند در حالی که زن در برابر شوهر تکلیف دارد. شرط نفقه اقارب، ناتوان بودن والدین است. اما اگر زن استقلال مالی نیز داشته باشد مستحق نفقه است.

تنها در یک صورت زن بدون انجام وظایف زناشویی می تواند طلب نفقه کند، آن هم زمانی که به عقد مردی درآمده است و هنوز عروسی نکرده است. در این زمان برای مطالبه مهریه خود می تواند از حق حبس استفاده کند و استفاده از حق حبس مسقط نفقه نخواهد بود. ضمانت اجرایی نفقه طبق ماده ۱۱۲۹ قانون مدنی اگر مردی ترک نفقه کند، زن میتواند با مراجعه به دادگاه، تقاضای طلاق بدهد و دادگاه پس از اثبات عدم پرداخت نفقه، حکم طلاق را صادر خواهد کرد.

پرداخت نفقه به زن حامله

اگرزن حامله باشد این نکته که نفقه به زن حامله تعلق می گیرد یا به فرزند او، دو نظریه وجود دارد: عده ای معت نفقه به زن تعلق می گیرد و برخی می گویند به حمل، ولی نظر غالب این است که این نفقه این است که این نفقه مربوط به فرزند است. ضمانت های اجرایی جرم ترک انفاق اول) در فقه از نظر فقهی، ترک انفاق از جانب زوج از مصادیق نشوز زوج محسوب شده در مقابل چنین عمل ضمانت های اجرایی مدنی و جزایی هر دو مقرر گردیده است.

استنکاف شوهر از پرداخت نفقه

 و عدم امکان الزام او به پرداخت و عجز وی، تنها شوهر را مجبور به طلاق می سازد و فقط در ماده ۱۱۳۰ که همانا احراز عسر و حرج زوجه نیز با توجه به اوضاع و احوال و شخصيت زوجه، توسط قاضی دادگاه صورت می گیرد و ممکن است در شرایط مساوی، در زوجیت و احراز تمکین در صورت ادعای زوج به تحقق نشوز میزان نفقه را معین و زوج را محکوم به پرداخت آن خواهد کرد.

سخن پایانی

اجبار زوج ممتنع از پرداخت نفقه به طلاق زوجه  -ماده ۱۱۲۹ ق.م در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه، و عدم امکان اجرای حکم محکمه و الزام به پرداخت نفقه زوجه، این حق را به زوجه میدهد که با مراجعه به حاکم درخواست طلاق نماید و : صورت حاکم، شوهر را به طلاق مجبور می کند. همچنان که ملاحظه می گردد، در این ماده حاکم تنها زوج را اجبار به طلاق می کند و خود رأسا مبادرت به اجرای طلاق به ولایت از ممتنع نمی کند.

بنابراین هرگاه نتوان زوج را مجبور به طلاق زوجه نمود، حاکم نمی تواند صرفا به واسطه عدم پرداخت نفقه، خود صیغه طلاق را جاری سازد مگر اینکه عدم پرداخت نفقه به زوجه موجب عسر و حرج وی گردد و زوجه تقاضای طلاق به واسطه وجود عسر و حرج کند و این حالت بر دادگاه محرز شود. ممکن است در مورد یک زن احراز عسر و حرج گردد درحالی که در مورد دیگری حکم به عدم وجود عسر و حرج داده شود.

 حضرت امام خمینی (رحمة الله) نیز در باب عسر و حرج و اینکه آیا در مورد زوج غایب می توان قبل از گذشت مدت چهار سال به واسطه عدم انفاق به زوجه توسط زوج یا دیگری، حکم به طلاق زوجه را صادر کرد چنین  می فرمایند: در صورتی که زوجه برای نداشتن شوهر در حرج است نه از جهت نفقه، به طوری که در صبر کردن معرضيت فساد باشد، حاکم پس از یاس، قبلا از مضی مدت چهار سال می تواند طلاق دهد. بلکه اگر در مدت مذکور نیز در معرض فساد باشد و رجوع به حاکم نکرده است، با توجه به فرموده امام خمینی (رحمة الله) صرف ندادن نفقه و اینکه منفقی غیر از زوج نیز وجود نداشته باشد جواز اجرای طلاق از طرف حاکم نیست، بلکه تنها هنگامی می توان عسر و حرج را احراز نمود که زن به واسطه نداشتن شوهر در معرضیت فساد باشد.

علاوه بر مواد ۱۱۲۹ و ۱۱۳۰ ق.م، ماده ۸ حمایت خانواده مصوب ۱۳۵۳ نیز در مواردی به زن یا شوهر حق داده است تا بتوانند حسب مورد، از دادگاه تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش نمایند. | دوم این ماده، استنکاف شوهر از دادن نفقه زن و عدم امکان الزام او به تأدیه نفقه را از مواردی ذکر ده که زوجه می تواند به واسطه آن، از دادگاه درخواست صدور گواهی عدم امکان سازش کند. اما درکه طلاق فوق چگونه صورت می گیرد و در صورت امتناع زوج از اجرای صیغه طلاق، آیا دادگاه به ولایت از مرد، طلاق را جاری می سازد ساکت است.

طریقه درخواست طلاق توسط زوجه به دلیل نپرداختن نفقه، به این صورت است که زن برای زن اینده خود به دادگاه رجوع می نماید و دادگاه، عليه شوهر، حکم به دادن نفقه می کند. پس از اجرائیه، چنانچه اجرای حکم دادگاه ممکن نباشد مثلا شوهر، دارایی های خود را مخفی کرده باش حاکم با درخواست زن، شوهر را مجبور به طلاق می شد.

همچنین است در صورت عجر پرداخت نفقه، مانند آنکه شوهر در اثر بیماری یا حبس طولانی از کار بازمانده و دارایی هم نداشته باشد. اما در صورت استنکاف زوج یا عجز او از پرداخت نفقه زمان گذشته، در صورتی که نتوان ح دادگاه را به پرداخت نفقه معوقه اجرا کرد، زن نمی تواند از دادگاه، درخواست اجبار شوهر به طلاق بکند

زیرا پرداخت نفقه زمان گذشته موجب عسر و حرج زوجه نمی شود. پس از قطعی شدن حکم دادگاه به طلاق زوجه و ابلاغ حکم به زوج، اگر وی از حضور در دفترخانه و اجرای حکم خودداری کند، دادگاه نماینده خود را به دفترخانه معرفی می کند تا زن را از طرف حاکی مطلقه سازد. سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که هرگاه عدم پرداخت نفقه از جانب زوج، موجب قا گرفتن زوجه در معرض فساد و تباهی گردد و دادگاه با احراز عسر و حرج زوجه، طبق ماده ۱۱۳۰ ق.م حکم به طلاق وی بدهد، آیا طلاق فوق بائن است یا رجعی؟

یعنی آیا حق رجوع برای زوج وجود دارد و وی می تواند با ادعای اینکه نفقه زن را می پردازد رجوع کند یا خیر؟ در پاسخ، دو نظر می توان ابراز کرد. نظر اول اینکه چنین طلاقی باین است. زیرا هرگاه غیر از این باشد و برای مرد حق رجوع باشد معنای وجودی طلاق به حکم دادگاه از بین خواهد رفت.

سایت  حقوقی دادسرایار همواره در شناخت و معرفی وکلا و مشاورین خانواده که به شما معرفی می نماید علاوه بر صلاحیت های علمی، به ویژگی های اخلاقی و حرفه ای  نیز توجه وافر دارد. از طریق راه های ارتباطی سایت به صورت تلفنی، آنلاین، چت و یا به صورت حضوری می توانید از مشاوره وکیل نفقه برخوردار گردید.

image
JM
نویسنده این مطلب

مهدی حنیور

ارسال دیدگاه

کاربر عزیز برای ارسال دیدگاه ابتدا باید عضو یا وارد شوید

عضویت / ورود
 
دیدگاه ها
این مطلب نظری ندارد